سالهاست که کمتر کسی صدای برگ زدن کتابها رو در اطرافش میشنوه. گرونی کاغذ و تضعیف شدن اقتصاد خانواده ها هم اوضاع رو بدتر کرده. کرونا هم که اومده و یک سری مشاغل رو تعطیل، و افرادی رو بیکار و بی پول کرده. کتابفروش ها مدام گلایه میکنن خریدار نیست. کتابفروشی ها هم بعد از مدتی تبدیل به فست فود و مغازه های آرایشی میشن!!!
جدا از عده ای که واقعا کتاب میخونن و از مطالبش برای ارتقای سطح تفکر و زندگیشون استفاده میکنن، عده ای وجود دارن که مدام پز کتاب خریدن میدن و عادت دارن موقع مطالعه از خودشون عکس بگیرن و بذارن تو صفحات اجتماعی و بگن “ببین چقدر ما فرهیخته ایم! ببین چه کتابخونه بزرگ و قشنگی داریم!” اما وقتی باهاشون روبرو میشی میبینی نه، انگار اینها تاحالا حتی یک جلد کتاب هم تو عمرشون نخوندن! اصلاً رفتارشون با بقیه “کتاب نخوان ها” کاملاً یکیه. به اینا میگن «کتابخوان نما».
جدا از اینها، از لحاظ سطح فرهنگ هم تاحالا توجه کردین بعضی از کشورها از سطح فرهنگی بالایی برخوردارن؟ تاحالا فکرشو کردین علتش چی میتونه باشه؟ به دین و مذهب مربوط میشه یا به دولت؟
اصلاً فرهنگ یک ملت به چی مربوط میشه؟
میدونین فرق اونها و ما فقط در یک چیزه؟ بله! فرهنگ کتابخوانی!!! نه ادای کتابخوانی!
ما حتی بیشتر سلبریتی هامون هم عادت کتابخوانی ندارن (البته نه همشون). همین کتاب نخوندن ها باعث میشه که در یک برنامه پربیننده، وقتی یک مجری از دو شخص معروف میخواد که سه نویسنده رو نام ببرن، اون دو مهمان یهو میزنن زیر خنده و میگن نویسنده؟! من اصلاً نویسنده نمی شناسم! اصلاً نویسنده ها چه آدمای بیکاری هستن!
جدا از آدمایی که اصلاً نمیدونن کتاب چی هست، از یک مجری فرهیخته انتظار بیشتری میره، چرا با شنیدن چنین توهینی به قشر نویسنده و افراد کتابخوان از فرط خنده با مشت میکوبه روی دسته مبل و قهقهه میزنه؟!
توی کشور ما نویسنده ها خیلی مظلومن!
چند جمله قشنگ بخونیم تا حالمون خوب بشه:
آنتونیو لوبوآنتونس:
مردمی که مطالعه میکنند، هرگز برده نمی شوند چرا که فرهنگ برآمده از کتابخوانی، هراسانگیز و وحشتناکترین چیز برای دیکتاتورهاست.
آبراهام لینکلن:
بدون حکومت، میشود زندگی کرد، ولی بدون کتاب و مطبوعات نمیشود.
ویکتور هوگو:
خوشبخت، کسی است که به یکی از این دو چیز دسترسی دارد، یا کتابهای خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند.
مُنْتِسکیو:
کتاب را زیاد مطالعه کنید تا بفهمید که هیچ نمیدانید.
من هیچ غمی نداشتم که خواندن یک صفحه کتاب از بین نبرده باشد. کتاب، عمر دوباره است. در دنیا لذتی که با لذت مطالعه برابری کند، نیست.
موریس مترلینگ:
آدم تنها در بهشت هم باشد، به او خوش نمیگذرد، ولی کسی که به کتاب یا تحقیق علاقه مند است، هنگامی که به مطالعه یا تفکر مشغول است، جهنم، به تنهایی برای او بهترین بهشت هاست.
سقراط:
جامعه وقتی فرزانگی و سعادت مییابد که مطالعه، کار روزانه اش باشد.
اینشتین:
افکار و اندیشه های انسان به گونه ای است که ممکن است فقط خواندن یک کتاب پایه اندیشه ها و افکار انسان را بر مبنای جدید یا در مسیر خاصی قرار دهد و چه بسا ممکن است کتابی مسیر سرنوشت میلیونها انسان را در راه مخصوصی بیندازد.